چشم وا کن، احد آیینه ی عبرت شد و رفت
دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت
آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد
باخبر نیست که طاعت به اطاعت باشد
داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود
چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود
داد و بیداد برادر که برادر تنهاست
جنگ را وا مگذارید، پیمبر تنهاست...
***
همه رفتند، غمی نیست، علی می ماند
جای سالم به تنش نیست، ولی می ماند
سید حمید رضا برقعی